۳ چیز که سرمایهگذاران میتوانند از معاملهگران بیاموزند
۳ چیزهایی که سرمایه گذاران می توانند از معامله گران یاد بگیرند
اولین قاعده سرمایه گذاری خرید کم و فروش بالا است. پس از همه، این تنها راهی است که شما واقعا می توانید پول در بازار ایجاد کنید. تقریبا تمام سرمایه گذاران با این ایده موافق هستند. اما یک گروه دیگر از شرکت کنندگان در بازار وجود دارد که سعی می کنند همان کاری را انجام دهند – آنها فقط تلاش می کنند در یک دوره زمانی متفاوت و با روش متفاوتی کار کنند. آنها معامله گران نامیده می شوند. به طور کلی، سرمایه گذاران معامله گران را تمسخر می کنند. با این حال، سرمایه گذاران عاقل ممکن است بخواهند به برخی از چیزهایی که معامله گران به خوبی انجام می دهند نگاه کنند. در این مقاله، ما به برخی از مهارت هایی که معامله گران از آن سرمایه گذاران استفاده می کنند، شبیه سازی می کنیم.
تنها زمانی پول در می آورید که سهام خود را بالا ببرید
اکثر مشاوران سرمایه گذاری می گویند که یک شرکت با عملکرد خوب کلید موفقیت سرمایه گذاری است. متاسفانه، این کاملا درست نیست. به عنوان یک سرمایه گذار، اگر سهام خود را بالاتر بیاورید، فقط درآمد کسب می کنید، و نمونه های زیادی وجود دارد که اساسا شرکت های بزرگ به نفع سرمایه گذاران نیستند. به عنوان مثال، رستورانهای Frisch را ببینید. بین سال مالی ۲۰۰۳ و پایان سال مالی ۲۰۰۵، درآمد سالانه از ۱٫۹۵ دلار به ازای هر سهم تا ۲٫۸۲ دلار به ازای هر سهم افزایش یافت. با این حال، بین گزارش های درآمد شرکت در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵، سهام از ۲۸٫۲۵ دلار به ۲۱٫۰۴ دلار کاهش یافت. به عبارت دیگر، این شرکت بسیار خوب عمل کرد، اما سهامداران این کار را انجام ندادند. آیا می توان گفت که سهام در پایان مالی سال ۲۰۰۳ خیلی گران بود؟ احتمالا نیست پس از آن، نسبت سود (P / E) 13.08 بود و تا پایان سال ۲۰۰۵، P / E 11.82 بود. Frisch چندین عدد را در اختیار دارد، اما سهامداران به هر حال رنج می برند.
سرمایه گذاران عثمانی دوست داشتند در اواخر سال ۲۰۰۳ یک سهام مانند Frisch پیدا کنند، اما به طور متوسط معامله گران متوجه شدند که چیزی ساده است که نشان دهنده یک مشکل با سهام است. بدین معنی که سهام Frisch تحت میانگین میانگین متحرک ۵۰ روزه زمانی که درآمد آزاد شد و در طی دو هفته قبل از آن، یک الگوی برگشت نزولی شفاف ایجاد کردند. به تازگی، هر سرمایه گذار توانایی معامله گران را برای تشخیص اینکه این سهام به احتمال زیاد به پایین ترین سطح رسیده است قدردانی کرده است.
متوسط حرکت یکی از اساسی ترین ابزار مورد استفاده توسط معامله گران است. اگر سهام زیر بسیاری از یا کل میانگین متحرک (میانگین میانگین متحرک ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۲۵۰ روزه) باشد، پس احتمالا سهام آن پایین تر است – صرفنظر از اینکه چه اصولی شبیه به آن هستند. یک وال استریت قدیمی است که اذعان می کند، “خرید سهام، خرید شرکت ها نیست.” سرمایه گذاران تمایل دارند شرکت ها را خریداری کنند، در حالی که معامله گران تمایل به خرید سهام دارند. با این حال، بهترین سرمایه گذاران به زودی متوجه می شوند که هر دو جزء برای رسیدن به نتایج عالی لازم است. قبل از اینکه سرمایه گذاری کنید، ارزش دیدن آن را داشته باشید تا ببینید که آیا در واقع در مسیر درست حرکت می کند یا اینکه بیشتر از میانگین میانگین متحرک آن است.
تجزیه و تحلیل فنی اگر درست انجام نشود بد نیست
تجزیه و تحلیل فنی، تجزیه و تحلیل رفتار، تماشای نمودار و یا voodoo – آنچه شما می خواهید. در برخی مواقع، اکثر مشاوران سرمایه گذاری سنتی در این رویکرد سرگرم کننده اند. در برخی موارد، رینگها سزاوار است. بسیاری از تحلیل گران فنی وجود دارند که به لطف سیستم های معاملاتی خود موفقیت های نامعلومی را قول داده اند و پس از آن موفق به ارائه نشدند.
واقعیت این است که هیچ نظم و انضباطی برای نظارت بر نمودار وجود ندارد که برای ثروت تضمین شده باشد. هنگامی که یک سرمایه گذار این واقعیت را به رسمیت می شناسد، او می تواند به طور صحیح از تجزیه و تحلیل فنی استفاده کند – به عنوان یک ابزار برای کمک به شانس گرفتن یک سهام با توجه به دوره خاص در یک دوره زمانی خاص. حداقل، هر سرمایه گذار باید از چه نوع پیشرفتهای بازگشتی که بتواند تجزیه و تحلیل نمودار مناسب ارائه دهد، آگاهی داشته باشد.
برای شروع، نمودارها و زمانبندی بازار می توانند لبه های ورودی و خروجی را فراهم کنند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۵، S & P 500 تنها ۳٪ سود را به دست آورد، اما حرکت کلی این شاخص بزرگ در واقع بسیار بالاتر بود. نگاهی به روند اصلی بالا و پایین S & P 500 برای آن سال:
۱ ژانویه تا ۲۱: کاهش ۳٫۸٪
۲۱ ژانویه تا ۴ مارس: تا ۴٫۶٪
۴ مارس تا ۱۵ آوریل: کاهش ۷٫۰٪
۱۵ آوریل تا ۲۲ ژوئیه: تا ۷٫۴٪
۲۲ ژوئیه تا ۲۱ اکتبر: کاهش ۴٫۵٪
اکتبر ۲۱ تا ۳۱ دسامبر: تا ۵٫۸٪
همانطور که می بینید، کل سفر S & P 500 در سال ۲۰۲۰
هر دو به بالا و پایین، ۳۳٫۱٪ بود. حتی اگر شما یک سرمایه گذار بلند مدت هستید، کل سفر “تا” ۱۷٫۸٪ بود. آیا واقع بینانه فکر می کنم که هر سرمایه گذار می تواند شناخته شود که در آن پایین ترین و صعودهای دقیق بود؟ نه، در مجموع، اما حتی اگر یک سرمایه گذار شاخص اصلی تنها برای نیمی از سه روند نزولی متوقف شد، مجموع بازگشت ۲۰۰۵ به ۱۰٫۱٪ برسد. آیا سرمایه گذار به طور متوسط قابل دستیابی است؟ بله، این است در هر سه مورد از روند نزولی عمده، S & P 500 پایین تر از میانگین متحرک متحرک ۱۰۰ روزه خود در حدود نیمه در طی دوره نزولی بود. با استفاده از این سیگنال خروجی به تنهایی، یک سال به یک محصول نسبتا مولد تبدیل خواهد شد. البته، هنگامی که سهام در یک سطح کوتاه مدت قرار دارند و دوباره به سمت بالا حرکت می کنند، البته بازگشت به بازار است، اما ابزارهای مشابه حرکتی متحرک را می توان به روند صعودی و همچنین روند نزولی نیز اعمال کرد. نکته این است که تجزیه و تحلیل فنی در واقع می تواند یک سرمایه گذار ورود یا خروج به سرمایه گذار کمک کند.
حرکات و Egos نمی تواند بخشی از معادله باشد
یکی از لبه های کلیدی که معامله گران بیش از سرمایه گذاران دارند این است که آنها چیزهای شخصی را نمی گیرند. معامله گران می دانند بازار یک بازی شانس است. برای بسیاری از معامله گران، نیمی از معاملات خود و یا بیشتر از دست دادن آن غیر معمول نیست – با این حال، هنوز هم پول می گیرند. این نسبت ۵۰/۵۰ بازخورد منفی زیادی دارد اگر یک معامله گر فرض کند که موفقیت تجارت فردی بازتابی از هوش شخصی یا توانایی جمع آوری سهام است. خوشبختانه، این نیست. واقعیت این است که کشف یک بازنده به هیچ وجه نشان دهنده فقدان هوش و معرفت نیست. این فقط یک مورد از سهام است که شانس را برطرف می کند. اگر شانس خوبی را به اندازه کافی بازی کنید، در نهایت شما پیروز خواهید شد، حتی اگر یک تجارت نتواند انجام دهد.
آنچه بیشتر سرمایه گذاران ممکن است متوجه نباشند، این است که موفقیت های مشابه و نسبت به پرتفوی های خرید و نگهداری معمول است، هرچند که برداشت آنها بر اساس تحقیق کامل و منطق جامد است. مشکل این است که منطق نمی تواند اعمال شود در حالی که منطق غالب نیست. گاهی اوقات قیمت سهام حساس است، اما چندین بار آنها نمی کنند. بیش از اندازه کافی ترس و حرص و طمع در بازی سرمایه گذاری وجود دارد که مانع منطق و منطق از کار تمام وقت می شود. معامله گران نیازی به منطق صدا برای سودآوری ندارند؛ آنها فقط باید بدانند هنگامی که سهام افزایش یا کاهش می یابد.
اگر یک سرمایه گذار از منطق صدا برای خرید یک سهام استفاده کند و سهام به هر حال غرق می شود، همین سرمایه گذار معتقد است که این ایده را در نظر بگیرد که او به عنوان یک سهامدار ناکافی است. یا بدتر از آن، این سرمایه گذار مناسب است که بر روی یک بازنده نگه داشته شود، اجازه می دهد اوضاع را متقاعد کند که این تصمیم درست است و فقط نیاز به زمان بیشتری دارد. این همان چیزی است که بسیاری از آن را “سندرم” می نامند. این نیز یک عادت خطرناکی است که سرمایه گذاران باید بیاموزند، مانند بیشتر معامله گران در حال حاضر.
نکته آخر
معامله گران و سرمایه گذاران مانند شب و روز رفتار می کنند، در حقیقت، هر دو نوع مشارکت کنندگان در بازار تلاش می کنند که همین هدف را انجام دهند. با این حال، با ترکیب برخی از بهترین شیوه های تجار بالا، سرمایه گذاران می توانند تا حد زیادی بازده نمونه کارها را بهبود بخشند.