۳ تغییر روان شناسی که بر تجارت شما اثر می گذارد

۳ تغییر روان شناسی که بر تجارت شما اثر می گذارد

۳ تغییر روان شناسی که بر تجارت شما اثر می گذارد

مشکل ترین مشکلاتی که ما به عنوان معامله گران با آن مواجه هستیم، همانهایی هستند که ما حتی نمی دانیم که وجود دارد. تمایلات انسانی خاص بر تجارت ما تاثیر می گذارد، با این حال ما اغلب به طور کامل بی اطلاع هستیم که بر ما تاثیر می گذارد. در حالی که گرایش های انسانی زیادی وجود دارد، ما سه گرایش از آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد . می توانند راه را برای دستیابی به اهداف مالی ما مسدود کنند. 

۱.دشمنی که ما نمی شناسیم
هنگامی که با استفاده از روش های تجاری به تجارت می رویم، می توانیم ببینیم که در آن ما اشتباه کردیم و تلاش کردیم آن را برای دفعه بعد اصلاح کنیم. اگر ما در یک حرکت از یک تجارت خارج شویم، می توانیم معیارهای خروج ما را با نگاه کردن به یک فریم زمان طولانی یا با استفاده از شاخص های مختلف تنظیم کنیم. با این حال، زمانی که ما یک برنامه تجاری جامع داریم و هنوز پول را از دست می دهیم، باید خودمان و روانشناسی خودمان را برای یک راه حل بررسی کنیم. 

هنگامی که ما با ذهن خودمان مقابله میکنیم، اغلب عینی بودن ما عجیب است و بنابراین نمیتوانیم به درستی مشکل را حل کنیم. مشکل واقعی با بی توجهی و بی اهمیتی سطحی پوشیده شده است. یک نمونه از این معامله گر است که به یک طرح تجاری پایبند نیست، اما نمی فهمد که “به آن چسبیده” مشکل است، بنابراین او به طور مداوم استراتژی ها را تنظیم می کند، و معتقد است که جایی خطا متوقف می شود.
۲. آگاهی قدرت است
در حالی که هیچ گلوله ای جادویی برای غلبه بر تمام مشکلات و مبارزات تجاری ما وجود ندارد، شناختن برخی از مسائل پایه ای ممکن است ما را شروع به نظارت بر افکار و اقدامات خود کند، تا در طول زمان بتوانیم عادت هایمان را تغییر دهیم. آگاهی از مشکلات احتمالی روانشناختی می تواند به ما اجازه می دهد که عادت هایمان را تغییر دهیم، امیدواریم سود بیشتری به دست آوریم، بیایید به سه مورد معمول روانشناسی نگاه کنیم که اغلب می تواند چنین مشکلی را ایجاد کند.

•سوء تفاهم مرسوم: ما اطلاعات را از اطراف می کشیم تا یک دیدگاه یا تعصب ایجاد کنیم و این امر به ما امکان می دهد که در بسیاری موارد کار کنیم و یاد بگیریم. با این حال، ما باید این را درک کنیم، در حالی که ممکن است ما معتقد باشیم که ما بر اساس شواهد حقیقی شکل می گیریم، اغلب ما نیستیم. اگر یک معامله گر روزانه اخبار کسب و کار را تماشا می کند و نظر خود را مبنی بر این که بازار در حال افزایش است، بر اساس اطلاعات موجود، ممکن است احساس کند که این کار را با کنار گذاشتن نظرات پرسنل رسانه ای و صرفا گوش دادن به حقایق به دست می آورد. با این حال، این معامله گر هنوز هم ممکن است با یک مشکل مواجه شود: زمانی که منبع اطلاعات ما منحرف شده است، تعصب خود ما تحت تأثیر آن است.

حتی حقایق را می توان ارائه داد تا به اعتقاد به تعصب و یا نظر، اما باید به یاد داشته باشید همیشه یک طرف دیگر به داستان وجود دارد. علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض دائمی یک نظر یا دیدگاه، افراد را به این باور می رساند که این تنها موضع عملی در مورد موضوع است. از آنجاییکه آنها از عواقب محروم هستند، نظر آنها بر اساس اطلاعات موجود محو خواهد شد.
• اجتناب از مبهم: همچنین به عنوان ترس از ناشناخته شناخته شده است، از اجتناب از آنچه که ممکن است رخ دهد یا چیزی که کاملا برای ما روشن نیست، ما را از انجام کارهای بسیاری جلوگیری می کند و می تواند ما را در یک دولت غیر سودمند حفظ کند. درحالی که ممکن است برخی از آنها به نظر مسخره کننده باشند، معامله گران ممکن است واقعا از پول درآوردن ترس داشته باشند. آنها ممکن است از این آگاهانه آگاه نباشند، اما معامله گران اغلب در مورد گسترش منطقه راحتی خود نگران هستند و یا فقط می ترسند سود خود را از طریق مالیات برداشت کنند. ناگزیر، این ممکن است به خرابکاری خود منجر شود. منبع دیگری از تعصب ممکن است از تجارت تنها در صنعت که یکی از آن آشنا ترین است، حتی اگر آن صنعت بوده است، و پیش بینی می شود ، کاهش می یابد. معامله گر به دلیل عدم اطمینان در رابطه با سرمایه گذاری اجتناب می کند. (همچنین ببینید: آیا سرمایه گذاری بی ثمر است ؟)
یکی دیگر از تمایلات معمول، بازداشتن بازماندگان بیش از حد طولانی است، در حالیکه برندگان را خیلی سریع به فروش می رسانند.‌ وقتی قیمت ها نوسان می کنند ما باید در اندازه حرکت حرکت کنیم، تعیین کنیم که آیا تغییر ناشی از نویز است یا نتیجه یک اثر اساسی است.

از طرف دیگر، اغلب معاملات به سرعت از نادیده گرفتن روند امنیت جلوگیری می کنند، زیرا سرمایه گذاران ذهنیت ریسک پذیری را در بر می گیرند. از سوی دیگر، زمانی که سرمایه گذاران از دست دادن خود دست می کشند، اغلب به دنبال افراد ریسک هستند و منجر به از دست دادن موقعیت می شوند. این انحراف از رفتار عقلانی منجر به اقدامات نامناسبی می شود، که باعث می شود سرمایه گذاران از دستاوردهای بالقوه ناشی از تعصبات روانشناسی از دست بروند. (همچنین نگاه کنید به: شناخت رفتار سرمایه گذار.) 
• قابلیت پیش بینی: پیش بینی یک احساس قدرتمند است. پیش بینی اغلب با نوعی ذهنیت «من می خواهم» یا «من نیاز دارم». آنچه پیش بینی می کنیم در آینده است اما احساس پیش بینی اکنون است و می تواند احساسات لذت بخش باشد. در حقیقت، می تواند بسیار لذت بخش باشد، دانستن اینکه یک میلیون دلار در آستانۀ شما نشان می دهد فردا یک احساس فوق العاده هیجان و پیش بینی ایجاد می کند. ممکن است این احساس را “معتاد” بدست آورید و در نتیجه پرداخت را کنار بگذارید.

در حالی که پول آسان برای تحویل به درب بیش از احتمالا توسط مالک صاحب مشتاق گرفته شده است، زمانی که همه چیز را به آسانی آسان نیست، هر روز شاهد تغییر میلیاردها دلار است، اما عدم اعتماد به نفس برای پیروی از یک برنامه و خرج کردن پول، می تواند به این معنی باشد که ما ناخودآگاه تصمیم به برداشتن سود را داریم. ما می خواهیم سودآور باشیم، اما “خواسته” به هدف ما تبدیل شده است، نه سودآوری.
درباره آن چه باید کرد؟
هنگامی که متوجه شدیم که ممکن است تحت تاثیر روانشناسی خودمان قرار بگیریم، متوجه می شویم که ممکن است در تجارت ما بر سطح ناخودآگاهی تأثیر بگذارد. آگاهی ما اغلب به اندازه کافی برای الهام بخشیدن به تغییر است، اگر ما در حقیقت کار را برای بهبود تجارتمان انجام می دهیم.

چیزهایی که ما می توانیم انجام دهیم برای غلبه بر موانع روانشناختی ما، از بین بردن ورودی هایی است که به وضوح باطل هستند. نمودارها دروغ نمی گویند، اما درک ما از آنها ممکن است. ما بهترین فرصت را برای موفقیت در نظر می گیریم، اگر هدفمان باقی مانده و تمرکز بر راهبردهای ساده ای است که درآمد حاصل از حرکت های قیمت را استخراج می کنند. بسیاری از معامله گران بزرگ از نظرات دیگران جلوگیری می کنند، زمانی که به بازار می آیند و هنگامی که یک نظر ممکن است بر تجارت آنها اثر می گذارد تحقق یابد.
دانستن اینکه بازار چگونه عمل می کند و حرکت می کند، ما را در غلبه بر ترس و یا حرص و طغیان ما غلبه می کند. هنگامی که احساس می کنیم وارد قلمرو ناشناخته می شویم، جایی که نتیجه آن را نمی دانیم، ما اشتباه می کنیم. با این حال، اگر ما درک کمتری از دستاوردهای بازار داشته باشیم، ما می توانیم اقدامات خود را بر اساس تصمیم گیری های عینی متمرکز کنیم.

در نهایت، ما باید آنچه را که واقعا میخواهیم، ​​بسازیم، چرا ما آن را می خواهیم و چطور می خواهیم به آنجا برسیم.

نکته آخر
اشتباهات ما می تواند بر روی تجارت ما تأثیر بگذارد، حتی اگر فکر نمی کنیم که ما بر روی اطلاعات متعصبانه معامله می کنیم. همچنین، هنگامی که یک نتیجه به نظر مبهم است، ما در قضاوت ما گمراه می شویم، گرچه ما درک می کنیم که چگونه بازار باید حرکت کند. پیش بینی های ما نیز می تواند مانع از دستیابی به آنچه که ما فکر می کنیم شود.. برای کمک در این مشکلات بالقوه، می توانیم ورودی های متعادلی را حذف کنیم، درک بیشتری از احتمالات بازار را بدست آوریم و تعریف کنیم که ما واقعا از تجارت چه می خواهیم. 

شرکت میداف تجارت جنوب ارایه دهنده به روز ترین مقالات گمرکی و مقالات بازرگانی و مقالات اقتصادی می باشد.امید است این مقالات به روز مورد پسند شما دوستان قرار گیرد

انتشار با ذکر ادرس سایت و منبع بلا مانع است

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *